ما دوتا دیفونه

وقتی پول نداری 

جاروبرقی متلاشی میشه ،تقصیر خودم بود بازش کردم پرزهایی که تودهنه ی دسته ش جمع شده بودو پاک کنم جای پیچای قطعه هاشو شکستم و دیگه بند نمیشه 

لامپ یخچال خراب میشه تا مرز سکته میری که ای وای خدا نکرده موتورش خراب شده یعنی 

تمام لوله های سینک ظرفشویی  و روشویی پوسیده و تعویضی میشن

در حین عوض کردن لوله ها روشویی از دستت می افته و می شکنه  ،آه این یکی خیلی بدجور اتفاق افتاد  دندونامو رو هم فشار دادمو و فوری زنگ زدم مامانم گفتم یه روشویی داشتین  تو انباری خونه ی دهات اونو من می‌خوام هیچی دیگه اونا هم فهمیدن ما چقدر بی پول شدیم یه روشویی نمی تونیم بگیریم 

قسمت جلویی چرخ گوشت می شکنه‌ورسما بلااستفاده میشه ،یه تیکه ی خیلی کوچیک استخون که از چشمم دور مونده بود کنار گوشتا انداختم توش خراب شد 

شلنگ دستشویی جررر میخوره و شما شاهد فواره های چرخشی میشین خخخخ 

جک کابینت آب چکان هرز میشه و بالا بند نمیشه 

موتورت همینطوری صداهای ناهنجار میده و نیاز به سرویس داره 

همینطوری روز به روز رو به زوال رفتن وسایلا و‌لباساتونو تماشا می کنید

جالبه بگم براتون که ما تو این یه سال که پولمونو دستمون بود زیاد عذاب نکشیدیم ولی تو این دو ماهی که پولامونو گذاشتیم برای ایجاد شغل به فلاکت افتادیم و همه ی این اتفاقا تو این دو ماه افتاده 

دست مریزاد خدا جون ،تو تکی  که با وجود اینا ما می خندیم اصلا حال خنده داریم 

یهویی دل پیچه گرفتم بدو سمت دستشویی ،الف راهمو بست  خبیث بازی درآورد تواین مواقع من عوض اینکه بگم بکش کنار یا عصبانی بشم یه جوری  بی حال میشم و میخندم که اشک چشام درمیاد ،چنان می خندیدم الف بلندم کرد برد سمت دستشویی ،بعله ما اینطوری هستیم ترک دیوار هم ببینیم می خندیم 

روز عاشورا من و الف با هم رفتیم بیرون بعد دو ساعت حوصلمون سر رفت برگشتیم تو خیابون خودمون همسایمونو دیدیم ،اتفاقا من ازین همسایه خوشم میاد زن بسیار خوشرو و باحالیه .گفتم الف حوصله ی اینو ندارم آروم برو بزار بره تو ،الف هم خستگی و گرسنگی سیمای مغزشو به هم ریخته بود لج کرد تو خجالتی شدی ،معاشرت یادت رفته اصلا یه لحظه احساس کردم گفتم بزار مادرت بره حوصلشو ندارم این افتاد جلو و با سرعت باد منم آروم با سنگریزه ها بازی کنان رفتم پیچیدم تو کوچه هی صدا می کردم با هم بریم همسایه ها نبینن زشته .خلاصه کنم الف رفت رسید جلو در یادم افتاد کلید نداره(اصلا کلید از اول نداشته و برنمی‌ داره)کسی هم خونه نیست یه جوری راه می رفتم مورچه ها بوق میزدن و فحش می دادن بکش کنار رد بشیم  الف هم ناجور عصبانی بود منم  تا رسیدم گفتم :چی شد ؟سرعت گرفتی فکر کردی چخبره ؟؟؟کلید نداری  . یه کم سر به سرش گذاشتم جوری میخندیدم دیگه از پله ها توان بالا رفتن نداشتم الف هم می خندید منتها بیصدا کل اون روزو من الفُ دست انداختم وخندیدم 

جالبه که زن همسایه سر کوچه سوار ماشین یکی شد ورفت اصلا یادمون رفت اون بنده ی خدارو





نظرات 6 + ارسال نظر
مهتاب چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت 18:17 http://wonderfullife.blogfa.com

میگن: زپِلشک آید و زن زاید و مهمان ز در آید...

ضرب المثل ریتمیک و قشنگی بود واقعا همین روزای ماست

ملکه چهارشنبه 12 مهر 1396 ساعت 08:35 http://ssaraa.blogfa.com/

خدا نکنه خرابی بیاد سراغ لوازم و با بی پولی همراه باشه
ایشالا که این دوران زودتر بگذره

ایشالا همیشه بخندی

بی پولی بدترین درد دنیاست کاش هیشکی بهش دچار نشه
ممنونم عزیزم

فری خانوم سه‌شنبه 11 مهر 1396 ساعت 23:07 http://656892.blogsky.com

وای دقیقا همینه که گفتی .. پارسال کف مغازه اب میزد بالا ... چنان پشت سرهم میبارید واسمون که کلا کف مغازه رو کندن و دوماه بیکار شد ... یعنی هرروز با ی خبر از خرابی میومد خونه .. من نمی دونم چرا اتفاقای خوب پشت سر هم ردیف نمیشه ..
همیشه بخندی دوستم ....
خیلی باحال بود ... اذیت کردن مردها خیلی حال میده ....

آی گفتی چرا مثلا یهویی یه عالمه پول و خوشبختی پشت هم ردیف نمیشن ؟؟؟؟
ممنونم
اذیت کردن مردا خیلی حال میده ولی مظلومیتشون دلمو کباب می کنه

مهتاب سه‌شنبه 11 مهر 1396 ساعت 20:35 http://privacymahtab.blogsky.com/

جدیدا اینم عاقبت خونه تمیز کردن تو شرایط بی پولیه فکر کنم ای خدا
وای من که رسما کم میارم همین چند ماه گذشته چنان شیب سرپایینی داشت اوضاع اقتصادی که نگوووووو درک میکنم
غذا نذری نگرفتین !الهی بمیرم پیشم بودی با یه دیگ برات غذا میاوردم از بس در هرخونه ماشاالله نذر غذا دارن اینجا
الهی همیشه لبتون خندون باشه اخه واقعا نخندی که هیچی درمون نمیشه حداقل خنده باعث شادی روحمون که میشه
انشاالله دنیا هم برات شاد و خندون بشه

پول خوشبختی نمیاره ولی اینو بدونیم که بی پولی حتما بدبختی میاره شک نکنیم ،شعار هم نمی‌دم واقعا کم آوردم
خدا نکنه عزیزم غذای نذری یکی گرفتیم اونم به لطف برادر شوهر من و الف شریکی خوردیم
مرسی مهتاب جون

نیلوفر سه‌شنبه 11 مهر 1396 ساعت 20:01 http://talkhoshirin2020.blog.ir

اوووه چه خبره.
خدابعضی وقتا خیلی شیطون بلا میشه،سربه سر بنده هاش میذاره.
ازاونم یواش تر میرفتی حالش جابیاد یه کم

خبر سلامتی خبر خاصی هم نیست
دیگه دیدم کلید نداره واقعا راه نمی رفتم بازی می کردم

بانوی برفی سه‌شنبه 11 مهر 1396 ساعت 17:45

ایلین دقیقا وقتی مشکلات مالی زیاد میشه همه خرابی ها هم میریزه رو سرت اینو پارسال تو سه ماه بیکاری خیلی تجربه کردم
منم تو غمگین ترین شرایط میخندم اصلا حوصله ی ناراحتی رو ندارم اگه هم باشه زود جوشو عوض میکنم
خدا نکنه مردا گرسنه شون بشه دیگه خدا رو یادشون میره
من همیشه به شوهر میگم تو رو هم دارم با دخملی بزرگت میکنم فقط فرقش اینه که تو خودت قبل من میفهمی مخصوصا وقت خواب

دقیقا همین موقع هاس که آدمی آزموده میشه
غمگین نبودم که بیشتر دل‌پیچه داشتم اونم شوخیش گرفته بود ،حالا فاز غم بگیرم دیگه خدا رحم کنه فقط
اون روز تنها الف گرسنه نبود منم خیلی گرسنه م بود ناهارم نداشتیم من گرفتم خوابیدم ناهارم نداشتم الف سیب زمینی و مرغ سرخ کرده بود بیدار کرد خوردیم مردا واقعا بچه ن

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.